به گزارش خبرنگار «خبرنامه دانشجویان ایران»؛ متن سخنرانی محمدرضا گلرومفرد، دبیر اتحادیه انجمنهای اسلامی دانشجویان مستقل را در ادامه میخوانید:
بسم الله الرحمن الرحیم
رهبر معظم انقلاب اسلامی
از طرف تمام اعضای اتحادیه انجمنهای اسلامی دانشجویان مستقل دانشگاههای سراسر کشور محضر حضرتعالی سلام عرض میکنم و تحلیل آنها را از مسائل مختلف خدمتتان ارائه مینمایم.
در آستانه چهلمین سال پیروزی انقلاب اسلامی، قرار داریم.چهل سالگی انقلاب خار چشم دشمنانی شده است، که عمر شش ماهه و یک ساله برای آن پیشبینی میکردند. باید نگاهی به گذشته داشت و در مورد اولویتهای دهه پنجم سخن گفت. معتقدیم چالش امروز ما، ارتجاع نسبت به آرمانها و ارزشهای اساسی انقلاب اسلامی یعنی استقلال، عدالت و آزادی است.
ارتجاع در استقلال کشور
عزت و استقلال کنونی کشور تحول و خدمتی بینظیر است. آن هم برای کشوری که پیش از انقلاب نقشه آن روز به روز کوچکتر و در جهان تحقیر می شد. در این بین «هزینه کردن از استقلال کشور» در مواجهه با استکبار جهانی ایده همیشگی یک جریان سیاسی برای رفع مشکلات کشور بوده است. ایدهای که ما آن را ارتجاع نسبت به اصول متعدد قانون اساسی میدانیم.
ارتجاعی که یکی از مهمترین شاخصههای آن تجربه ناپذیریست. تجربه ناپذیری یعنی، روزی در سعدآباد و پاریس بخت خود را در توافق با اروپای بدون آمریکا آزمودند و نشد! بعد گفتند تا کدخدا نباشد نمیشود و حالا که آمریکا روی پنج سال تلاش دیپلماتیک آنها پا گذاشته است، میگویند امیدمان به اروپائی هاست و بدعهدی آمریکا تجربه ای برای ملت ماست! باید گفت آقایان! شما آخرین کسانی هستید که در این کشور حق دارند از تجربهسخن بگویند!
اشتراک منافع سیاسی میان روسای قوای مقننه و مجریه، موجب شده است، ارتجاعی که به آن اشاره شد، سر از مجلس نیز دربیاورد و «برجام» با آن همه خلل 20 دقیقه ای به تصویب برسد. با این حال ریاست مجلس که با دستخط گرفتن از مراجع و نشر ادعای «خسارتهای میلیاردی عدم تصویب برجام»، در تصویب این معاهده تسریع نمودند،تجربه نگرفته اند و همان مسیر پر از ابهام را برای تصویب لوایح مشابه مانند اف ای تی اف در پیش گرفته اند! آیا این ارتجاع نیست؟
ما نیز مانند رئیس جمهور محترم معتقدیم، برجام باید در مدارس تدریس شود تا دانش آموزان ایرانی، هم غرب وحشی را خوب بشناسند و هم با دیپلماتها و سیاستهای شکست خوردهشان آشنا شوند.
پس از برجام ضریب جینی و اختلاف طبقاتی بیشتر شد، بدهی های خارجی کشور 26 درصد، قیمت ارز و طلا بیش از 100 درصد و واردات کالاهای مصرفی مانند مواد خوراکی، قطعات خودرو و حتی بیل و کنلگ نزدیک به 30 درصد رشد کرده است. تراز تجاری کشور منفیتر از گذشته است و رکود در بخش های مولد اقتصاد ادامه دارد.
اینکه مسئولان اقتصادی دولت ادعا میکنند که افزایش قیمت ارز، دلایل اقتصادی ندارد، یعنی بلایی به سَر کشور آوردهاند که هر تشرِ ترامپِ نادان به اقتصاد کشور آسیب می زند.
این ارتجاع، البته بیشترین ضربه را به اخلاقمداری در کشور زد. مسئولی که به دروغ قسم جلاله میخورد یا از قاب تلوزیونی که اجاره نقد دولت را ندارد،وعدههای غلط می دهد یا روزنامهنگاری که برای بزک کردن برجام به ملتش دروغ میگوید در واقع اخلاق را قربانی منافع سیاسی خود کرده است.
ارتجاع در عدالت
ساده زیستی و دوری از اشرافی گری، توجه به محرومان و مستضعفان؛ عدالت در توزیع آموزش، بهداشت وخدمات عمومی؛ عدالت قضایی و استفاده از همه ظرفیتها و منابع انسانی، ارزشهای والایی بودند که در ابتدای انقلاب به عنوان شعارهایی اساسی مطرح شد. روی گرداندن از این ارزشها، اعتمادها را خدشهدار کرده و مانعی جدی برای گفتگو میان مردم و حاکمیت است.
بسیاری از اعتراضات به حق مردم، نه به خاطر دستمزد و درآمد کمی است که تحصیل میکنند، بلکه به خاطر احساس تبعیض است. بخشی از این احساس تبعیض، ناشی از عملکرد کسانی است که با مقوله فساد برخورد سیاست زده دارند.
شاهد مثال آن فشاری است که در موعد محاکمه معاونانِ رئیس جمهورِ سابق به قوه قضائیه وارد شد. این افراد که با مظلومنمایی به قوه قضائیه حمله میکردند، همان کسانی هستند که قاضی متخلف پرونده کهریزک را به مدیریتهای کلان گمارده بودند.
بخش دیگر از این احساس تبعیض ناشی از عملکرد دولتی است که بجای شایستهسالاری در آن ژنسالاری حاکم است. نکته تلخ ماجرا، آنجاست که جملگی، از مدعیان عدالت و اعتدالند.
حضرات مدعی حقوق شهروندی، به وقت مواجهه با قربانیان تبعیض، اعم از کارگران یا معترضان صنفی چون کشاورزان، امنیتی ترین رویکردها را اتخاذ میکنند و با ضرب و شتم آنها ، هزینههای زائدالوصفی به نظام وارد میکنند.
کارگرانِ چندماه حقوق نگرفته آذراب، هپکو، عسلویه،فولاد اهواز، معدن یورت و آقدره را، چه کسانی با مواجهه ی امنیتی به اپوزوسیون تبدیل میکنند؟ خدا لعنتشان کند!
خدا میداند، سانسور اعتراضات مردمی توسط صداوسیما در برهههای مختلف، چه میزان به سرمایه اجتماعی نظام ضربه زده است! این ارتجاع نیست که در جمهوری اسلامی، در جمهوری مدعی آزادی و عدالت، رسانه ملی به درآمد میلیاردی یک بازیکن فوتبال، بیشتر از وضعیت زندگی کارگری با حقوق یک میلیونی بپردازد؟ والله که اینها ارتجاع است.
انقلابیبون بازگشته از انقلابیگری با تبر اشرافیت؛ به جان همه تعاریف و معاریف ما از کارگزاری در جمهوری اسلامی افتادهاند و همهی آن تصور مردم، از «هم سطحی مسئولین با کم درآمدترین اقشار جامعه» را از بین بردهاند!
ارتجاع در عدالت آموزشی در چند سال گذشته قوت گرفته است. آموزش همگانی که به عنوان وظیفه حکومت در قبال همه اقشار به ویژه مستضعفان، در قانون اساسی گنجانده شده است، به غفلت سپرده شده و رویکردهای جدید، بعضا ضدعدالتند. از دانشگاه پولی گرفته تا حذف مدارس سمپاد که تحصیل با کیفیت را برای قشر ثروتمند تسهیل و برای طبقات فرودست ناممکن میکند.
برای مردم دعوای چپ و راست؛ اصلاح طلب و اصولگرا؛ دیگر نه ارزشی دارد و نه اهمیتی! حرف درمانی و سخنرانی هم گرهای از کار مردم باز نمیکند؛ مردم نیاز به کارآمدی دارند؛ نیاز به عمل مسئولانه دارند. بایستی گفت امروز کاِر جهادی و فعالیت اجتماعی؛ در میان مردم بودن و گره گشایی از امور مستضعفین و محرومین بزرگترین مبلغ گفتمان انقلاب اسلامی و افزایش دهنده سرمایه اجتماعی نظام جمهوری اسلامی است.
ارتجاع در آزادی
امروز در جمهوری اسلامی سطح قابل قبولی از آزادی وجود دارد. انقلاب اسلامی آزادی را از یک تعریف سطحی و مبتذل به یک ارزش والای انسانی تبدیل کرد. اما ارتجاع و رادیکالیسم،توامان باعث شده است که احساس وجود آزادی درجامعه ما از واقعیت آن کمتر باشد.
وقتی از ارتجاع در مقوله آزادی سخن میگوییم، تعبیرمان جریانی است که با ریاکاری تلاش نمود، آزادی را ولنگاری ترجمه کند. سقف آرزوهای اینها از آزادی، همان فیلمفارسیهای زمان پهلوی است. جریان مدعی آزادی،عرصه فرهنگی کشور را قبضه کرده است، اما برنمیتابد که کارگردانی برخلاف دیدگاههای آنها فیلمی برای مدافعان امنیت کشور بسازد و با ناجوانمردانهترین روشها، ترور شخصیتیش میکنند.
این ارتجاع در محیط دانشگاه هم، برخورد ریاکارانه با مسئله آزادی را دنبال میکند. صدها نشریه دارند و ده ها تریبون، مواضع نظام را نقد می کنند و سیاست های کشور را به تمسخر میگیرند. به حسینیه امام خمینی می آیند و چشم در چشم؛ رهبریِ نظام را نقد می کنند، اما از در که بیرون می روند می گویند آزادی نیست!
در عرصه سیاسی،پیش از انتخابات و برای ساختن فیلم تبلیغاتی به دانشجویان تریبون می دهند اما پس از انتخابات آزادی برایشان رنگ می بازد و علاوه بر منتقدان حتی طرفدارانشان را در تریبون ها و افطاری های گزینشی حذف می کنند.
جریان دوم اما گروهی هستند که در دستگاههای کشور مانند قوه قضاییه و صداوسیما و یا در تریبون های رسمی در بیان و عمل به حس آزادی در کشور ضربه میزنند.تکلیف مسائلی مانند جلوگیری از ورود زنان به ورزشگاه، فیلترینگ، ممنوع التصویری اشخاص، لغو انگشت شمار کنسرتها در میان برگزاری چند هزارتایی آنها در قانون روشن است که بعضا نه اسلام با آن مخالفتی دارد و نه جمهوری اسلامی!با این حال سوءمدیریت در حل آنها باعث شده این مسائل، اصلی شود و رئیس اجرایی کشور به جای حل مسائل اصلی، روی آنها موج سواری کند، تا در ایامی که دلارِ هفت هزار تومانی، مدیریت اقتصادی را به مضحکه گرفته و معیشت مردم را مختل کرده، رئیس جمهور درباره فیلترینگ،-که خود مجری آن است- توئیت بزند!
انقلابیگری به معنای بیقانونی و بهانه تراشی نیست که جریان غیرانقلابی را طلبکار کند و به انقلاب هزینه تحمیل نماید. این موضعگیریهای غیرعقلانی در مقوله آزادی، باعث شده است در بزنگاههای سرنوشتساز مانند انتخابات، مسائل اصلی به حاشیه رفته و آنانی که ناکارآمدی خودشان را در عدالت، استقلال و حتی آزادی نمایان کردند با موج سواری روی این مسائل، لیستهای تَکراری را بر گرده ملت بنشانند!
ارتجاع و پروژه تزریق ناامیدی
رهبر عزیز انقلاب
ارتجاع تلاش می کند با انکار دستاورد ها و بزرگ کردن ضعف ها مردم را ناامید کند. ارتجاع نه خودش می بیند و نه می خواهد دیگران موفقیت های کشور را ببینند. انتهایپروژه ناامید سازی مردم، شکاف اجتماعی و فروپاشی کشور است. از این رو هرکس که اندک علاقه ای به وطنش دارد و حتی اگر مواضع نظام اسلامی را هم نمی پسندد لازم است با پروژه تزریق ناامیدی مقابله کند. چرا باید این تصور ایجاد شود که مشکلات کشور حل شدنی نیست؟ کشور ما امروز قدرتی جهانی است! چه کسی منکر جایگاه ویژه جمهوری اسلامی در معادلات بین المللی است؟ مرکز فرهنگی سازمان ملل بارها ایران را یکی از موفق ترین کشور های جهان در مبارزه با بی سوادی معرفی کرده است. مجلات معتبر علمی بارها از رشد بی نظیر تولیدات علم و فناوری در ایران سخن گفته اند. گسترش خدمات عمومی، بهداشتی و درمانی تا دورترین روستاها قابل مشاهده است و طبق آمار سازمان ملل متحد در چهار دهه گذشته، ایران بالاترین رشد توسعه انسانی را تجربه کرده است. مرجعیت کشورمان در سطح منطقه و نفوذ بالای فکری در میان جوانانی از نژادها، زبانها و حتی مذاهب و ادیان مختلف پدیده ای تمدن ساز و شگفت انگیز است. وقتی جمهوری اسلامی در نبردی نیابتی اراده خود را بر استکبار جهانی تحمیل نموده است چرا نتواند جنگ اقتصادی دشمن را خنثی کند؟
و اما سخن آخر
این اتحادیه مبتنی بر رویکرد همیشگی خود یعنی« نقد حکومت آری، نفی حاکمیت هرگز »، معتقد است عبور از ارتجاع در دهه پنجم انقلاب اسلامی نیازمند « نوگرایی در حکومت ضمن پایبندی به حاکمیت است ». ما در این چهار دهه، تلاش نموده ایم، با ایجاد ساختارها، روندها، رویه ها و نهادها برای تحقق آرمان ها برنامه ریزی کنیم. اما به نظر می رسد برای جهش در رسیدن به اهداف خصوصا عدالت نیازمند یک نوگرایی هستیم. این نوگرایی به معنای بازتعریف و بازسازی روندها و ساختارها و تغییر رفتار حاکمان است تا حرکت جمهوری اسلامی به سمت قله های پیشرفت تسریع شود.
ان شالله
والسلام علیکم و الرحمه الله